سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] مرگ نزدیک است و همصحبتى دنیا اندک . [نهج البلاغه] 
»» کم نیستیم کوچک نیز همینطور(نکته نغز این هفته)

سنگـــــــــتراش

روزی ، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت میکرد ، از نزدیکی خانه بازرگانی رد میشد. در باز بود و او خانه مجلل ، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد باخود گفت : «این بازرگان چقدر قدرتمند است !» و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه ، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد . تا مدت ها فکر میکرد که ازهمه قدرتمندتر است . تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد ، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بارزگانان.
مرد با خودش فکر کرد : «کاش من هم یک حاکم بودم ، آن وقت از همه قوی تر میشدم
در همان لحظه ، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود ، مردم همه به او تعظیم میکردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است .
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت . پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است ، و تبدیل به ابری بزرگ شد.
کمی نگذشته بود که بادی آمد و اورا به این طرف و آن طرف هل داد. این بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید ، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت . با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا ، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.
همان طور که با غرور ایستاده بود ، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد میشود . نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است !

سیلویا ریون

بدیهی است که نتیجه گیری از نکات نغز با خودتان است



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید حسن هاشمی ( دوشنبه 83/10/7 :: ساعت 9:51 صبح )

»» اثبات نقلی

کافى‏ج 1 ص 179 

 [13] الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع

هَلْ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ قَالَ لَا قُلْتُ إِنَّا نُرَوَّى أَنَّهَا لَا تَبْقَى إِلَّا أَنْ یَسْخَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ لَا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَتْ

کافى‏ج 1 ص‏179

[8] عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ   عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ

 قَالَ وَ اللَّهِ مَا تَرَکَ اللَّهُ أَرْضاً مُنْذُ قَبَضَ آدَمَ ع إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ یُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَادِهِ

تمامی روات در متن دو حدیث "ثقه امامی" و قابل اطمینان هستند در ضمن سند هر دو حدیث نیز متصل می باشد بنابراین از نگاه ما معتبر و قابل اطمینان است. لازم به ذکر است احادیث در این زمینه زیاد است و ما به ذکر این دو حدیث اکتفا کرده ایم جهت اطلاع بیشتر به کتاب کافی ج 1 باب ان الارض لا تخلو من حجه رجوع کنید.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید حسن هاشمی ( شنبه 83/10/5 :: ساعت 11:2 صبح )

»» اضطرار وجود حجت

با عرض سلام خدمت دوستان؛

بحثمون در مورد حجت رسید به ضرورت وجود حجت خدا در زمین

برای اثبات این ضرورت من به یک حدیث از کتاب کافی بسنده میکنم همانگونه که قبلا گفتم چون در این حدیث به دلیل عقلی استناد شده نیازی به بررسی سند آن نداریم البته برای انتساب آن به معصوم چرا نیاز به بررسی سند هست.

هر چی گشتم نتونستم یه ترجمه خوب براش پیدا کنم متن عربی رو بخونید اگه نگرفتید چی شد کامنت بگذارید تا خودم ترجمه اش کنم.

الکافی ج : 1 ص : 168کِتَابُ الْحُجَّةِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

بَابُ الِاضْطِرَارِ إِلَى الْحُجَّةِ

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیُّ مُصَنِّفُ هَذَا الْکِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عُمَرَ الْفُقَیْمِیِّ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:

 

 أَنَّهُ قَالَ لِلزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَهُ مِنْ أَیْنَ أَثْبَتَّ الْأَنْبِیَاءَ وَ الرُّسُلَ قَالَ إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِیاً عَنَّا وَ عَنْ جَمِیعِ مَا خَلَقَ وَ کَانَ ذَلِکَ الصَّانِعُ حَکِیماً مُتَعَالِیاً لَمْ یَجُزْ أَنْ یُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لَا یُلَامِسُوهُ فَیُبَاشِرَهُمْ وَ یُبَاشِرُوهُ وَ یُحَاجَّهُمْ وَ یُحَاجُّوهُ ثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِی خَلْقِهِ یُعَبِّرُونَ عَنْهُ إِلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ یَدُلُّونَهُمْ عَلَى مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِی تَرْکِهِ فَنَاؤُهُمْ فَثَبَتَ الْآمِرُونَ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ فِی خَلْقِهِ وَ الْمُعَبِّرُونَ عَنْهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ هُمُ الْأَنْبِیَاءُ ع وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ حُکَمَاءَ مُؤَدَّبِینَ بِالْحِکْمَةِ مَبْعُوثِینَ بِهَا غَیْرَ مُشَارِکِینَ لِلنَّاسِ عَلَى مُشَارَکَتِهِمْ لَهُمْ فِی الْخَلْقِ وَ التَّرْکِیبِ فِی شَیْ‏ءٍ مِنْ أَحْوَالِهِمْ مُؤَیَّدِینَ مِنْ عِنْدِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ بِالْحِکْمَةِ ثُمَّ ثَبَتَ ذَلِکَ فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ مِمَّا أَتَتْ بِهِ الرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ مِنَ الدَّلَائِلِ وَ الْبَرَاهِینِ لِکَیْلَا تَخْلُوَ أَرْضُ اللَّهِ مِنْ حُجَّةٍ یَکُونُ مَعَهُ عِلْمٌ یَدُلُّ عَلَى صِدْقِ مَقَالَتِهِ وَ جَوَازِ عَدَالَتِهِ

 

اما جالب است که به کتاب کافی 1   169 مراجعه کنید و حدیث زیبایی را که در آنجا آمده بخوانید من ماجرای اتفاق افتاده در آن حدیث را به طور تقریبی و خلاصه شده برای شما میگویم:

هشام بن حکم(یکی از یاران امام صادق که علی رغم سن کم خود ذهن عجیبی در استنباط مسائل داشته است) میگوید وارد بصره شدم و عمرو بن عبید را دیدم که مجلسی تشکیل داده و سخنرانی میکند به او گفتم آیا میتوانم از شما سوالی بپرسم گفت بلی پسرکم بپرس گفتم آیا شما چشم دارید گفت پسر مقصود تو از این سوال چیست چیزی را که داری میبینی ازش سوال میکنی گفت بپرس هر چند سوالت احمقانه است آری من چشم دارم گفتم با آن چه میکنی گفت با آن رنگها را تشخیص میدهم گفتم آیا تو بینی داری و با آن چه میکنی گفت آری دارم و با آن بوها را تشخیص میدهم گفتم آیا گوش داری گفت آری گفتم با آن چه میکنی گفت صداها را میشنوم گفتم آیا دهان داری گفت آری گفتم با آن چه میکنی گفت طعم را تشخیص میدهم گفتم آیا تو دل داری و با آن چه میکنی؟ گفت آری دل دارم و برای ممیز کردن تشخیص های حواس پنجگانه از آن استفاده میکنم گفتم  با وجود این جوارح آیا از قلب بی نیازی نیست گفت نه گفتم چرا مگر آنها سالم نیستند گفت پسرکم هر گاه این حواس در تشخیص خود دچار شک شوند به دل مراجعه میکنند.

گفتم خوب خدایی که جوارح انسان را در  رفع شک خود بدون امام رها نکرده چگونه ممکن است انسانها را در حیرت و شک و اختلاف خود بدون امام رها کرده باشد ....

میبینیم با یک استدلال ساده و رجوع به حکمت و عدالت خداوند وجود حجت او در بین خلقش ضرورت می یابد خوب احادیث وارده در این زمینه را پس فردا وارد وبلاگ میکنم.

نظر دادن یادتون نره

التماس دعا

سید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید حسن هاشمی ( شنبه 83/9/28 :: ساعت 4:45 عصر )

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سر کاریم یا راهمون رو گم کردیم
کلام یعنی چه؟!!!
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 3
>> بازدید دیروز: 11
>> مجموع بازدیدها: 118796
» درباره من «

نکته نغز

» فهرست موضوعی یادداشت ها «

» آرشیو مطالب «
آرشیو 1
تابستان 1386
بهار 1386
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
تابستان 1384
بهار 1384
زمستان 1383
پاییز 1383

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «






» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» طراح قالب «