سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردی از قبیله خثعم نزد رسول خدا آمد و گفت : «منفورترین کار نزد خداوند چیست ؟».فرمود : «شرک ورزیدن به خداوند» .پرسید : «پس از آن چیست ؟».فرمود : «بُریدن از خویشان» .پرسید : «پس از آن چیست ؟».فرمود : «امر به منکر و نهی از معروف» . [.عبداللّه بن محمّد ـ به نقل از امام صادق علیه السلام ـ] 
»» اضطرار وجود حجت

با عرض سلام خدمت دوستان؛

بحثمون در مورد حجت رسید به ضرورت وجود حجت خدا در زمین

برای اثبات این ضرورت من به یک حدیث از کتاب کافی بسنده میکنم همانگونه که قبلا گفتم چون در این حدیث به دلیل عقلی استناد شده نیازی به بررسی سند آن نداریم البته برای انتساب آن به معصوم چرا نیاز به بررسی سند هست.

هر چی گشتم نتونستم یه ترجمه خوب براش پیدا کنم متن عربی رو بخونید اگه نگرفتید چی شد کامنت بگذارید تا خودم ترجمه اش کنم.

الکافی ج : 1 ص : 168کِتَابُ الْحُجَّةِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

بَابُ الِاضْطِرَارِ إِلَى الْحُجَّةِ

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیُّ مُصَنِّفُ هَذَا الْکِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عُمَرَ الْفُقَیْمِیِّ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:

 

 أَنَّهُ قَالَ لِلزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَهُ مِنْ أَیْنَ أَثْبَتَّ الْأَنْبِیَاءَ وَ الرُّسُلَ قَالَ إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِیاً عَنَّا وَ عَنْ جَمِیعِ مَا خَلَقَ وَ کَانَ ذَلِکَ الصَّانِعُ حَکِیماً مُتَعَالِیاً لَمْ یَجُزْ أَنْ یُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لَا یُلَامِسُوهُ فَیُبَاشِرَهُمْ وَ یُبَاشِرُوهُ وَ یُحَاجَّهُمْ وَ یُحَاجُّوهُ ثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِی خَلْقِهِ یُعَبِّرُونَ عَنْهُ إِلَى خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ یَدُلُّونَهُمْ عَلَى مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِی تَرْکِهِ فَنَاؤُهُمْ فَثَبَتَ الْآمِرُونَ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ فِی خَلْقِهِ وَ الْمُعَبِّرُونَ عَنْهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ هُمُ الْأَنْبِیَاءُ ع وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ حُکَمَاءَ مُؤَدَّبِینَ بِالْحِکْمَةِ مَبْعُوثِینَ بِهَا غَیْرَ مُشَارِکِینَ لِلنَّاسِ عَلَى مُشَارَکَتِهِمْ لَهُمْ فِی الْخَلْقِ وَ التَّرْکِیبِ فِی شَیْ‏ءٍ مِنْ أَحْوَالِهِمْ مُؤَیَّدِینَ مِنْ عِنْدِ الْحَکِیمِ الْعَلِیمِ بِالْحِکْمَةِ ثُمَّ ثَبَتَ ذَلِکَ فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ مِمَّا أَتَتْ بِهِ الرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ مِنَ الدَّلَائِلِ وَ الْبَرَاهِینِ لِکَیْلَا تَخْلُوَ أَرْضُ اللَّهِ مِنْ حُجَّةٍ یَکُونُ مَعَهُ عِلْمٌ یَدُلُّ عَلَى صِدْقِ مَقَالَتِهِ وَ جَوَازِ عَدَالَتِهِ

 

اما جالب است که به کتاب کافی 1   169 مراجعه کنید و حدیث زیبایی را که در آنجا آمده بخوانید من ماجرای اتفاق افتاده در آن حدیث را به طور تقریبی و خلاصه شده برای شما میگویم:

هشام بن حکم(یکی از یاران امام صادق که علی رغم سن کم خود ذهن عجیبی در استنباط مسائل داشته است) میگوید وارد بصره شدم و عمرو بن عبید را دیدم که مجلسی تشکیل داده و سخنرانی میکند به او گفتم آیا میتوانم از شما سوالی بپرسم گفت بلی پسرکم بپرس گفتم آیا شما چشم دارید گفت پسر مقصود تو از این سوال چیست چیزی را که داری میبینی ازش سوال میکنی گفت بپرس هر چند سوالت احمقانه است آری من چشم دارم گفتم با آن چه میکنی گفت با آن رنگها را تشخیص میدهم گفتم آیا تو بینی داری و با آن چه میکنی گفت آری دارم و با آن بوها را تشخیص میدهم گفتم آیا گوش داری گفت آری گفتم با آن چه میکنی گفت صداها را میشنوم گفتم آیا دهان داری گفت آری گفتم با آن چه میکنی گفت طعم را تشخیص میدهم گفتم آیا تو دل داری و با آن چه میکنی؟ گفت آری دل دارم و برای ممیز کردن تشخیص های حواس پنجگانه از آن استفاده میکنم گفتم  با وجود این جوارح آیا از قلب بی نیازی نیست گفت نه گفتم چرا مگر آنها سالم نیستند گفت پسرکم هر گاه این حواس در تشخیص خود دچار شک شوند به دل مراجعه میکنند.

گفتم خوب خدایی که جوارح انسان را در  رفع شک خود بدون امام رها نکرده چگونه ممکن است انسانها را در حیرت و شک و اختلاف خود بدون امام رها کرده باشد ....

میبینیم با یک استدلال ساده و رجوع به حکمت و عدالت خداوند وجود حجت او در بین خلقش ضرورت می یابد خوب احادیث وارده در این زمینه را پس فردا وارد وبلاگ میکنم.

نظر دادن یادتون نره

التماس دعا

سید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید حسن هاشمی ( شنبه 83/9/28 :: ساعت 4:45 عصر )

»» حدیث و علوم آن(کاملا فشرده)

 

سلام دوستان

با توجه به اینکه مباحث آتی ما تماما مرتبط با حدیث و علوم آن است بد نیست به طور کاملا فشرده و اندک در باره این علم مطالبی را عرض کنیم.

برای آشنایی با تاریخ حدیث لینک زیر را مطالعه کنید:

تاریخ حدیث به نقل از حدیث ای سی


در باب حدیث علوم مختلفی وجود دارد علومی از قبیل:

ـ تاریخ حدیث
ـ مصطلح الحدیث
ـ غریب الحدیث
ـ علل الحدیث
ـ مختلف الحدیث
ـ علم رجال
ـ فقه الحدیث
ـ نقد الحدیث

برای آشنایی با علوم فوق یک جستجوی ساده در اینترنت کافی است.

اما:

حدیث از دو بخش سند و متن تشکیل شده است و برای صحیح بودن حدیث صحیح یودن هر دو بخش لازم است و کار علوم فوق نیز اثبات این دو مطلب و بررسی حدیث می باشد.

برای صحیح بودن سند حدیث مصل بودن آن تا معصوم و مورد اعتماد بودن تمامی روات آن شرط است.

و برای صحیح بودن متن شرایط متعددی از جمله عدم مخالفت با قرآن و سنت و عقل و ... مورد نیاز می باشد.

مبحث بعدی ما طبق قرار قبلی اثبات ضرورت وجود حجت خدا در زمین است که برای اثبات آن به دلایل عقلی(کلامی) و نقلی (احادیث معصومین) روی می آوریم البته بدیهی است که ممکن است در احادیث، معصومین هم به دلایل عقلی روی آورده باشند که در همچون جاهایی بررسی حدیث از حیث صحیح بودن یا نبودن برای اثبات مدعای ما مورد نیاز نیست.

منتظر باشید ....       

 

 

لینک برای مطالعه:

حدیث نت

حدیث ای سی

 




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید حسن هاشمی ( دوشنبه 83/9/16 :: ساعت 1:21 عصر )

»» حجه

 

خوب بهتره بحث خودمون رو پیش بگیریم ببخشید طول کشید آخه این اینترنت دانشکده ما گاهی وقتها قاط میزنه بعضی وقتها هم که دیمی هستش خلاصه خیلی ما رو اذیت میکنه بگذریم؛  قرار بود در مورد امام زمان در احادیث و روایات صحبت کنیم بهتر است ابتدا برویم سراغ کلمه "حجت" و بحث در مورد این کلمه در روایات و در لغت نامه های عربی؛

 

در لسان العرب در مورد کلمه "الحجه" میخوانیم:

 

و احْتَجَّ بالشی‏ءِ: اتخذه حُجَّة؛ قال الأَزهری: إِنما سمیت حُجَّة لأَنها تُحَجُّ أَی تقتصد لأَن القصد لها و إِلیها؛ و کذلک مَحَجَّة الطریق هی المَقْصِدُ و المَسْلَکُ.

در المنجد می خوانیم:

الحجه: ج حجج و حجاج ، البرهان      و عند العامه صک البیع الذی یکتب للشاری

در المعجم الوسیط می خوانیم:

الحجه: الدلیل و البرهان، صک البیع، العالم الثب، عندالمحدثین: من احاط علمه بثلثامئه الف حدیث متنا و اسنادا و باحوال رواته جرحا و تعدیلا و تاریخا

در تاج العروس می خوانیم:

الحجه: الدلیل و البرهان و قیل ما دفع به الخصم و قال الازهری:الحجه: الوجه الذی یکون به الظفر عندالخصومه و انما سمیت حجه لانها تُحَج ای تقتصد لان القصد لها و الیها، و جمع الحجه  حجج و حجاج

 

خوب معنای لغوی را فهمیدیم همانگونه که مشاهده می شود حجه به معنای دلیل و برهان آمده و در جای دیگر به معنای کسی که از او احتجاج میشود به کار رفته و گفته شده که هدف اوست و حرکت به طرف اوست اینها معانی لغوی این لغت در لغت نامه های عربی بود حال بپردازیم به معنای آن در احادیث و ببینیم که کدامیک از معانی فوق در احادیث مد نظر است آیا در احادیث نیز همین مانی مد نظر هستند یا مفهوم دیگری نیز به آن اضافه شده است.

برای فهم معنای این لغت در احادیث باید چند حدیث را که این لغت در آنها به کار رفته را در کنار هم قرار دهیم و مقایسه کنیم تا معنای واقعی آن روشن شود.(بدیهی است که برای اختصار احادیث را تقطیع کرده ام)

 

الکافی     1     15    کتاب العقل و الجهل .....  ص : 10

 إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ

 

الکافی     1     72    باب حدوث العالم و إثبات المحدث ....

لَیْسَ لِمَنْ لَا یَعْلَمُ حُجَّةٌ عَلَى مَنْ یَعْلَمُ وَ لَا حُجَّةَ لِلْجَاهِلِ

 

 

 

الکافی     1     79    باب حدوث العالم و إثبات المحدث ....

الَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّکَ إِمَامٌ وَ حُجَّةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَنَا تَائِبٌ مِمَّا کُنْتُ فِیهِ

 

الکافی     1     145    باب النوادر .....  ص : 143

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَأَنْشَأَ یَقُولُ ابْتِدَاءً مِنْهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ بَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ لِسَانُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَیْنُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ فِی عِبَادِهِ

 

 

الکافی     1     178    باب أن الأرض لا تخلو من حجة ..... 

 وَ اللَّهِ مَا تَرَکَ اللَّهُ أَرْضاً مُنْذُ قَبَضَ آدَمَ ع إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ یُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَادِهِ

 

 

الکافی     1     188    باب فرض طاعة الأئمة ع .....  ص : 85

فَعَرَفْتُ أَنَّ الْقُرْآنَ لَا یَکُونُ حُجَّةً إِلَّا بِقَیِّمٍ

 

 

الکافی     1     189    باب فرض طاعة الأئمة ع .....  ص : 85

السَّامِعُ الْمُطِیعُ لَا حُجَّةَ عَلَیْهِ وَ السَّامِعُ الْعَاصِی لَا حُجَّةَ لَهُ وَ إِمَامُ الْمُسْلِمِینَ تَمَّتْ حُجَّتُهُ وَ احْتِجَاجُهُ یَوْمَ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ

 

با در نظر گرفتن روایات فوق میفهمیم که منظور از حجت دلیل و برهان قاطع؛ محل احتجاج و کسی که به او احتجاج میشود می باشد.

 

 خوب سرتون رو درد آوردم مبحث بعدی ما در مورد "امام زمان(عج) و خالی نشدن زمین از حجت خدا" میباشد. ما رو همراهی کنید نظر دادن هم یادتون نره.

 

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و مقویه سلطانه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید حسن هاشمی ( دوشنبه 83/9/9 :: ساعت 3:28 عصر )

   1   2      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سر کاریم یا راهمون رو گم کردیم
کلام یعنی چه؟!!!
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 6
>> بازدید دیروز: 5
>> مجموع بازدیدها: 118473
» درباره من «

نکته نغز

» فهرست موضوعی یادداشت ها «

» آرشیو مطالب «
آرشیو 1
تابستان 1386
بهار 1386
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
تابستان 1384
بهار 1384
زمستان 1383
پاییز 1383

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «






» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» طراح قالب «